جدول جو
جدول جو

معنی طین ارضی - جستجوی لغت در جدول جو

طین ارضی
(نِ اَ)
نام سنگی است. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب در ضمن احجار معدنی این نام آورده گوید: سرد است بدرجۀ اول و خشک به دوم. ریش امعا و رفتن خون از زخم و خون برآمدن از ریش دهن و مرض سبل را مفید است. (نزهه القلوب خطی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ)
بهترین وی سرخ بود و بشیرازی وی را گل سرشوی گویند و طبیعت وی سرد و خشک بود و درد شش را ساکن گرداند. چون دو مثقال از وی استعمال کنندگویند مضر بود بمثانه و مصلح وی سرطانات بود. (اختیارات بدیعی). گل شیرازی است و گل سرشوی گویند مایل بزردی و خوشبو، جالی جلد و رافع چرک و در افعال قریب به گل ارمنی است و بعضی طین حر را مخصوص او میدانند. (تحفۀ حکیم مؤمن). به هروی گل سرشوی گویند، بهترینش آن بود که سرخ رنگ باشد. طبیعتش سرد و خشک است در اول. چون به آب گشنیز تر یا لعاب اسپغول طلا کنند ورم های دموی را سودمند آید. گل سرشوی. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(نِ اَ مَ)
گل ارمنی. سرد است در درجۀ اول و خشک است در دو درجه و ریشهاء امعاء را نیکو گرداند و راندن شکم را دفع کند و دمش خون را و سیلان منع کند و ریشهاء عفن راکه در دهان پدید آید چون سرکه بهم آمیخته شود و بکار برده آید منفعت کند و به آن سبب که در آن خاصیتی که ریشهاء شش را نیکو گرداند و رطوبتی ناشایسته را که در آن بود خشک گرداند و نزله را سود دارد و شربت و طلاء آن طاعونها را دفع گرداند. (ترجمه صیدنه). گلی است سرخ رنگ که به تیرگی زند، اسحاق بن عمران گوید که: سرخی است بسیاهی زند و خوشبوی و مذاق وی ترابی بودو بزبان بچفسد و طبیعت وی سرد است در اول و خشک است در دوم، و گویند سرد و خشکست در اول. و بهترین آن دردی است که در وی رمل نبود چون سحق کنند و چون بر زبان نهند بچسبد خون را ببندد و طاعون را طلا کردن و خوردن نافع بود و جراحتها و قلاع را مفید بود و نزله ای که از سینه بریزد و از آن ضیق النفس پیدا شود هیچ دوائی به از وی نبود. مقدار یک مثقال استعمال کردن سل را مفید بود بسبب آن که ریش وی را خشک گرداند و جهت تب وبائی عظیم نافع بود، چنانکه گویند که در زمین ارمن وقتی وبائی بود که چند تن از آن بماندند و آن چند کس را چون تحقیق کردند همیشه این گل را اندکی خوردندی و این خاصیت را از آنجا معلوم کردند و ازبهر آنست که اطباء بشراب و گلاب فرمایند و اگر تب بود بگلاب و آب سرد. و شکستگی استخوان را بغایت مفید بود با اقاقیاطلا کردن و پوست بواسیر از مقعد بیرون آورد. و گویندمضر بود به سپرز و مصلح وی گلاب بود. و اسحاق بن عمران گوید: بدل وی طین حجازی بود که در اندلس معروف به انجبار است. و گویند بدل آن مغر است و بعضی گویند طین لاکی است. (اختیارات بدیعی). گلی است که از بلاد ایروان آرند، سرخ تیره جگری و با نرمی و اندک چربی میباشد، در دوم سرد و در آخر او خشک و در رفع وبا و طاعون و ردع اورام و قطع سیلان خون اعضا و اسهال مثل گل مختوم و جهت ضیق النفس و سل بغایت مفید و مضر سپرز و مصلحش مصطکی و گلاب بدلش طین حجازی تا دو درهم است. (تحفۀ حکیم مؤمن). بپارسی گل ارمنی گویند، طبیعتش سرد و خشک است در اول چون به شربت انجبار میل کشد خون ببندد و طاعون را نفع دهد و نزله و ضیق النفس را سودمند آید و ریش شش را سودمند آید و خشک گرداند و تبهای وبائی را نافع بود و شربتی از آن نیم مثقال است
لغت نامه دهخدا
(نِ کَ)
انبالیطس فرماقیطس. به یونانی اساطیلس خوانند و معنی این اسم کرمی بود و بعضی فونافیطس خوانند و این اسم مشتق از فرمان بود و معنی آن دوا بود و این گل از مدینۀ سلوقیا از بلاد سوریا بود و نیکوترین وی آن بود که سیاه بود مانند فحم که از چوب صنوبر گیرند و آنچه خاکسترین رنگ بود بد بود. جالینوس گوید: بدان سبب طین کرمی خوانند که در فصل بهار در اول آنکه درخت کرم ورق بیرون کند این طین بر درخت وی بمالند کرمی که ورق انگور میخورد و چشمهای آن درخت سیاه میشود بکشد. دیسقوریدس گوید: وی قابض و ملین و سرد و در کحلها مستعمل کنند، موی مژه برویاند و جالینوس گوید که جوهر وی نزدیک به حجر بود. (اختیارات بدیعی). خاکی است که از بلاد سوریا آرند سیاه و کریه الرائحه و مبرد و محلل است چون در ابتداء نمو تاک انگور بر آن بمالند تاک را از آفات نگاه دارد و به این جهت طین کرمی نامیده اند. جالی بدن و جهت حکه بسیار نافع و در اکتحال مستعمل است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طین فارسی
تصویر طین فارسی
گل پارسی گل سرشوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طین ارمنی
تصویر طین ارمنی
گل ارمنی
فرهنگ لغت هوشیار